تعداد نشریات | 25 |
تعداد شمارهها | 934 |
تعداد مقالات | 7,671 |
تعداد مشاهده مقاله | 12,525,254 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 8,902,680 |
تحلیل روش علامه طباطبائی در تفسیر آیات عام و مطلق در سیاق خاص | ||
تحقیقات علوم قرآن و حدیث | ||
مقاله 2، دوره 18، شماره 3 - شماره پیاپی 51، آذر 1400، صفحه 33-67 اصل مقاله (589.36 K) | ||
نوع مقاله: پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22051/tqh.2021.34049.3045 | ||
نویسندگان | ||
حامد شریفی نسب* 1؛ عبدالهادی فقهی زاده2 | ||
1دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه تهران، تهران، ایران. | ||
2استاد گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه تهران، تهران، ایران. | ||
چکیده | ||
عام ومطلق در آیات قرآن کریم گاه در سیاق خاص قرار گرفتهاند در نتیجه این سؤال مطرح میشود که آیا ملاک تفسیر این گونه آیات، تنها ادوات عام و مطلق است و از این رو، این گونه آیات را باید به خارج از سیاق و فضای نزول تعمیم داد، یا آنکه لازم است عمومات و اطلاقات در چارچوب سیاق و فضای نزول خود تفسیر شوند. با توجه به جایگاه المیزان، واکاوی روش علامه طباطبائی (ره) در مواجهه با اینگونه آیات میتواند بسیار مهم تلقی شود؛ به ویژه آنکه در نگاه ابتدائی، به نظر میرسد ایشان در این زمینه، متعارض عمل کرده است؛ گاه با استناد به سیاق، دلالت الفاظ عام و یا مطلق را محدود و نسبی دانسته است و گاه با استناد به الفاظ عام و یا مطلق، دلالت آیه را فراتر از سیاق تفسیر کرده است. در پژوهش حاضر آیات عام ومطلق دارای سیاقِ محدود با روش کتابخانهای در تفسیر المیزان مورد مطالعه قرار گرفته و نمونههایی که منعکس کنندۀ عملکرد متفاوت علامه طباطبایی در این دسته از آیات است، گزارش شده است؛ سپس این نمونهها با روش توصیفی- تحلیلی، واکاوی و ارزیابی شده و این نتیجه حاصل شده است که روش تفسیری علامه طباطبایی در این زمینه، کاملاً ضابطهمند و به دور از تناقض است و ایشان به صورت کلّی، گسترۀ دلالت ادوات عام ومطلق را داخل در چارچوب سیاق و فضای نزول تفسیر میکند، مگر آنکه خصوصیّت سیاق و فضای نزول احراز نشود؛ یا دلیل عقلائی یا روایی بر تعمیم و الغاء خصوصیّت وجود داشته باشد. | ||
کلیدواژهها | ||
علامه طباطبایی؛ سیاق آیات؛ فضای نزول؛ تعمیم؛ روش تفسیر | ||
عنوان مقاله [English] | ||
Analysis of Allameh Tabatabai's method in interpreting general and absolute verses in a specific context | ||
نویسندگان [English] | ||
Hamed Sharifinasab1؛ Abdolhadi Faghizadeh2 | ||
1PhD of Qur’an and Hadith Sciences, University of Tehran, Iran. | ||
2Professor, Department of Qur’an and Hadith Sciences, University of Tehran, Iran. | ||
چکیده [English] | ||
A structural view of Qur'anic surahs is one of the new methods in studying Qur'anic chapters. A way to prove the principle of this issue (not the method of its implementation) is to pay attention to the syntactic connections of the sentences within the Qur’anic surahs. Most syntactic scholars have mentioned 17 roles for sentences, of which the syntactic connection of 16 with other words and sentences is quite clear. It is only the role of the appellant (istīnāfīya) that is discussable. There are a total of three types of appellant sentences; explanatory, expressive and initial. The relation of the explanatory and expressive appellant sentences with before is clear, as it is explanation or clarification of a topic in the previous sentences. However, this is not the case with the initial appellant sentences. Of the 28,495 sentences in the Qur'an (according to the latest practical count), 428 have been claimed to be elementary appellant. The scholars of the Qur'an signing, as they did not see any connection between them and the other sentences, mentioned these cases as preliminary appellants. On the other, their main goal was not to find the connections between all sentences. Carefully examining them, it is proved that there are other roles may be considered for these sentences and the priority is with these roles. Therefore, it seems that there is no sentence in the surahs that its connection to the previous is not clear. Finally, in terms of syntactic communication, the Qur’anic surahs have very strong connections that can be claimed to have a very coherent structure. | ||
کلیدواژهها [English] | ||
Internal Coherence of Surahs, Syntactic Communication, Appellant Sentences, Elementary Appellant Sentences | ||
مراجع | ||
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 818 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 347 |